معنی فارسی bus-boy

A2

پسر خدمتکار، کمک کننده‌ای که مسئول تمیز کردن و آماده‌سازی میزها در رستوران است.

A waiter’s assistant who clears tables and helps in serving food.

example
معنی(example):

پسر خدمتکار میز را بعد از اینکه ما غذا خوردیم، تمیز کرد.

مثال:

The bus-boy cleared the table after we finished eating.

معنی(example):

یک پسر خدمتکار به گارسون‌ها کمک می‌کند تا میزها را تمیز و آماده کنند.

مثال:

A bus-boy helps the waiters by cleaning and setting up tables.

معنی فارسی کلمه bus-boy

: معنی bus-boy به فارسی

پسر خدمتکار، کمک کننده‌ای که مسئول تمیز کردن و آماده‌سازی میزها در رستوران است.