معنی فارسی bush mouse

B1

موشی کوچک با گوش‌های بزرگ که در مناطق جنگلی و بوته‌زارها زندگی می‌کند.

A small rodent typically found in bushland, characterized by large ears and a long tail.

example
معنی(example):

موش جنگلی به خاطر چابکی و اندازه کوچک خود شناخته می‌شود.

مثال:

The bush mouse is known for its agility and small size.

معنی(example):

ما یک موش جنگلی را در مزرعه نزدیک رودخانه دیدیم.

مثال:

We saw a bush mouse in the field near the river.

معنی فارسی کلمه bush mouse

: معنی bush mouse به فارسی

موشی کوچک با گوش‌های بزرگ که در مناطق جنگلی و بوته‌زارها زندگی می‌کند.