معنی فارسی bush-walked
B1پیادهروی در منطقهای که گیاهان طبیعی و بوتهها وجود دارد.
Past participle of bush-walk; having taken a walk in bushland.
- VERB
example
معنی(example):
آنها از میان تپهها پیادهروی کردند و به یک آبشار زیبا رسیدند.
مثال:
They bush-walked through the hills and found a beautiful waterfall.
معنی(example):
ما هر تابستان به پیادهروی در بوتهزار میرفتیم تا مسیرهای جدیدی را در کوهها کشف کنیم.
مثال:
We bush-walked every summer to explore new trails in the mountains.
معنی فارسی کلمه bush-walked
:
پیادهروی در منطقهای که گیاهان طبیعی و بوتهها وجود دارد.