معنی فارسی bushbashing
B1جنگلنوردی به معنای طی کردن مسیرهای غیررسمی و دشوار در مناطق جنگلی یا طبیعی.
The activity of exploring or navigating through dense bushes or forests, often in an adventurous way.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها در سفر کمپینگ خود به جنگلنوردی رفتند.
مثال:
They went bushbashing on their camping trip.
معنی(example):
جنگلنوردی یک راه سرگرمکننده برای کاوش در طبیعت است.
مثال:
Bushbashing is a fun way to explore the wild.
معنی فارسی کلمه bushbashing
:
جنگلنوردی به معنای طی کردن مسیرهای غیررسمی و دشوار در مناطق جنگلی یا طبیعی.