معنی فارسی busstops

A2

مکانی که اتوبوس‌ها به طور مشخص توقف می‌کنند و مسافران می‌توانند سوار شوند یا پیاده شوند.

Locations where buses regularly stop for passengers.

example
معنی(example):

شهر در حال افزودن ایستگاه‌های اتوبوس بیشتری است تا حمل و نقل را بهبود بخشد.

مثال:

The city is adding more busstops to improve transport.

معنی(example):

ما در طول تور شهری خود به چندین ایستگاه اتوبوس مراجعه کردیم.

مثال:

We visited several busstops during our city tour.

معنی فارسی کلمه busstops

: معنی busstops به فارسی

مکانی که اتوبوس‌ها به طور مشخص توقف می‌کنند و مسافران می‌توانند سوار شوند یا پیاده شوند.