معنی فارسی butlerdom
B2جهان یا زندگی یک خدمتکار؛ فعالیتهای مربوط به خدمتکاری.
The condition or realm of being a butler.
- NOUN
example
معنی(example):
زندگی در دنیای خدمتکاری، او مدیریت وظایف مختلف خانگی را انجام میداد.
مثال:
Living in butlerdom, he managed various household tasks.
معنی(example):
دنیای خدمتکاری در این املاک بسیار مورد توجه بود.
مثال:
The butlerdom of the estate was highly regarded.
معنی فارسی کلمه butlerdom
:
جهان یا زندگی یک خدمتکار؛ فعالیتهای مربوط به خدمتکاری.