معنی فارسی buttals

B1

پایه‌ای درختی که به شکل ورمی و نرم وجود دارد.

The swollen or tuberous part of a plant, typically at the base.

example
معنی(example):

پایه‌های درخت با خزه پوشیده شده بودند.

مثال:

The buttals of the tree were covered in moss.

معنی(example):

ما در جنگل نزدیک به رودخانه چندین پایه پیدا کردیم.

مثال:

We found several buttals in the forest near the river.

معنی فارسی کلمه buttals

: معنی buttals به فارسی

پایه‌ای درختی که به شکل ورمی و نرم وجود دارد.