معنی فارسی butterer

B1

شخصی که کره را به صورت حرفه‌ای می‌پراکند یا آن را آماده می‌کند.

A person skilled in spreading or preparing butter.

example
معنی(example):

او یک کره‌کش با استعداد است که آن را به طور کامل پخش می‌کند.

مثال:

She is a talented butterer who spreads it perfectly.

معنی(example):

کره‌کش در کافه می‌داند چگونه آن را خوب سرو کند.

مثال:

The butterer at the café knows how to serve it well.

معنی فارسی کلمه butterer

: معنی butterer به فارسی

شخصی که کره را به صورت حرفه‌ای می‌پراکند یا آن را آماده می‌کند.