معنی فارسی butterflied
B1پروانه‌ای کردن، روشی است در آشپزی که در آن گوشتی را از وسط برش می‌زنند تا برای پخت سریع‌تر آماده شود.
To cut meat open so it can be cooked more quickly or evenly.
- verb
verb
معنی(verb):
To cut (food) almost entirely in half and spread the halves apart, in a shape suggesting the wings of a butterfly.
مثال:
Butterfly the chicken before you grill it.
معنی(verb):
To cut strips of surgical tape or plasters into thin strips, and place across (a gaping wound) to close it.
example
معنی(example):
مرغ برای پخت سریع‌تر روی گریل، پروانه‌ای شد.
مثال:
The chicken was butterflied for quicker cooking on the grill.
معنی(example):
او استیک را قبل از مزه‌دار کردن، پروانه‌ای کرد.
مثال:
He butterflied the steak before marinating it.
معنی فارسی کلمه butterflied
:
پروانه‌ای کردن، روشی است در آشپزی که در آن گوشتی را از وسط برش می‌زنند تا برای پخت سریع‌تر آماده شود.
