معنی فارسی button-holed
B1چسبیده شدن به کسی برای صحبت کردن، به ویژه به طرز غیر منتظره.
Caught or held in conversation, often in a way that is unwelcome.
- VERB
example
معنی(example):
او توسط یک خبرنگار مشتاق چسبانده شد.
مثال:
He was button-holed by an eager reporter.
معنی(example):
پس از سخنرانی، او احساس کرد که توسط چندین طرفدار چسبانده شده است.
مثال:
After the speech, she felt button-holed by several fans.
معنی فارسی کلمه button-holed
:
چسبیده شدن به کسی برای صحبت کردن، به ویژه به طرز غیر منتظره.