معنی فارسی buttwoman
B1زنی که به شکلی خاص در رشتهای خاص توانمندی دارد یا نقشی کلیدی ایفا میکند.
A woman who excels in a specific field or role, often recognized for her contributions.
- NOUN
example
معنی(example):
زن بوسون در رقابت با یک اجرا فوقالعاده برنده شد.
مثال:
The buttwoman won the competition with an impressive performance.
معنی(example):
او به عنوان زن بوسون در جامعه به دلیل مشارکتهایش شناخته شده است.
مثال:
She is known as the buttwoman in the community for her contributions.
معنی فارسی کلمه buttwoman
:
زنی که به شکلی خاص در رشتهای خاص توانمندی دارد یا نقشی کلیدی ایفا میکند.