معنی فارسی buxomly
B2باکسانه، به شیوهای جذاب و شاداب انجام دادن کاری اشاره دارد.
In a manner that is curvy and appealing, often used in a descriptive sense.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور باکسانرانه رقصید و همه حاضران را مجذوب کرد.
مثال:
She danced buxomly, charming everyone present.
معنی(example):
او رفتار باکسانرانهاش را بسیار جالب توصیف کرد.
مثال:
He described her buxomly demeanor as quite captivating.
معنی فارسی کلمه buxomly
:
باکسانه، به شیوهای جذاب و شاداب انجام دادن کاری اشاره دارد.