معنی فارسی buzzier

B1

مفهومی که به چیزی اشاره دارد که انرژی و توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند.

More lively or exciting; generating more buzz or attention.

adjective
معنی(adjective):

Having a buzzing sound.

معنی(adjective):

Being the subject of cultural buzz.

example
معنی(example):

وبلاگ جدید او از وبلاگ قبلی‌اش جلب توجه بیشتری دارد.

مثال:

Her new blog is buzzier than her previous one.

معنی(example):

این مراسم امسال با حضور مهمانان بیشتر جلب توجه بیشتری داشت.

مثال:

The party was buzzier this year with more guests attending.

معنی فارسی کلمه buzzier

: معنی buzzier به فارسی

مفهومی که به چیزی اشاره دارد که انرژی و توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند.