معنی فارسی byward

B1

به سمت کنار، در کنار یا در جهتی غیر مستقیم به صورت نسبی.

Towards the side or alongside something, often used in a spatial context.

example
معنی(example):

مسیر به سمت کنار از طریق جنگل می‌گذرد.

مثال:

The path leads byward through the forest.

معنی(example):

او به‌جای اینکه مستقیماً از خیابان عبور کند، به سمت کنار رفت.

مثال:

He walked byward instead of directly down the street.

معنی فارسی کلمه byward

: معنی byward به فارسی

به سمت کنار، در کنار یا در جهتی غیر مستقیم به صورت نسبی.