معنی فارسی byzantinist

C2

شخصی که به مطالعه فرهنگ، تاریخ یا هنر دوران بیزانس می‌پردازد.

A scholar or expert who specializes in Byzantine studies.

example
معنی(example):

او یک بیزانتیست معروف است که در هنر قرون وسطی تخصص دارد.

مثال:

He is a noted byzantinist, specializing in medieval art.

معنی(example):

بسیاری از بیزانتیست‌ها بر تاریخ امپراتوری بیزانس تمرکز دارند.

مثال:

Many byzantinists focus on the history of the Byzantine Empire.

معنی فارسی کلمه byzantinist

: معنی byzantinist به فارسی

شخصی که به مطالعه فرهنگ، تاریخ یا هنر دوران بیزانس می‌پردازد.