معنی فارسی c

B1

حرفی که به نت موسیقی یا نمره‌ای در مقیاس آموزشی اشاره دارد.

The third letter of the English alphabet, often used in various contexts including music and grading.

adverb
معنی(adverb):

Abbreviation of circa.

مثال:

The document was written in the Middle Ages, c. 1250.

example
معنی(example):

در موسیقی، نت C یکی از نت‌های پایه است.

مثال:

In music, a C note is one of the basic pitches.

معنی(example):

او در کلاس ریاضی خود نمره C گرفت.

مثال:

He received a C in his mathematics class.

معنی فارسی کلمه c

: معنی c به فارسی

حرفی که به نت موسیقی یا نمره‌ای در مقیاس آموزشی اشاره دارد.