معنی فارسی cabbaging
B1کابجینگ، به عمل جمع آوری یا برداشت کلمها اشاره دارد.
The act of gathering or harvesting cabbages, often used in agricultural contexts.
- VERB
example
معنی(example):
جمع آوری کلمها به عنوان کابجینگ شناخته میشود.
مثال:
Cabbaging refers to the practice of gathering cabbages.
معنی(example):
او آخر هفتهاش را با خانوادهاش در باغ به جمع آوری کلمها گذراند.
مثال:
He spent his weekend cabaging with his family in the garden.
معنی فارسی کلمه cabbaging
:
کابجینگ، به عمل جمع آوری یا برداشت کلمها اشاره دارد.