معنی فارسی cable-tying

B1

فرآیند اتصالات کابل‌ها با استفاده از بندهای کابل برای سازماندهی آن‌ها.

The process of using cable ties to arrange cables or wires.

example
معنی(example):

بند کردن کابل‌ها به مرتب نگه‌داشتن فضای کار کمک می‌کند.

مثال:

Cable-tying helps keep your workspace tidy.

معنی(example):

من بعد از ظهر را صرف بند کردن کابل‌های مختلف کردم.

مثال:

I spent the afternoon cable-tying the various cords.

معنی فارسی کلمه cable-tying

: معنی cable-tying به فارسی

فرآیند اتصالات کابل‌ها با استفاده از بندهای کابل برای سازماندهی آن‌ها.