معنی فارسی caboodle
B1مجموعه، همه چیز یکجا، به خصوص در زمینهای که در آن همه چیز ضروری است.
A complete collection of things; all items or components involved.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها کل مجموعه را به پیکنیک آوردند.
مثال:
They brought the whole caboodle to the picnic.
معنی(example):
من مجموعه لوازم خود را برای سفر بستهبندی کردم.
مثال:
I packed my caboodle of supplies for the trip.
معنی فارسی کلمه caboodle
:
مجموعه، همه چیز یکجا، به خصوص در زمینهای که در آن همه چیز ضروری است.