معنی فارسی cabotinage

B2

عمل و رفتار نمایشگری و خود را به نمایش گذاشتن، به ویژه در نظر گرفتن خود از سوی بازیگر.

The tendency of an actor to overact or draw attention to themselves during a performance.

example
معنی(example):

بازیگر در طول اجرا نشان‌دهندهٔ عشق به نمایش خود بود.

مثال:

The actor's cabotinage was evident during the performance.

معنی(example):

شخصیت او باعث شد که تماشاگران بخندند و از نمایش لذت ببرند.

مثال:

His cabotinage made the audience laugh and enjoy the show.

معنی فارسی کلمه cabotinage

: معنی cabotinage به فارسی

عمل و رفتار نمایشگری و خود را به نمایش گذاشتن، به ویژه در نظر گرفتن خود از سوی بازیگر.