معنی فارسی cabree

B1

وضعیت یا جوی سرزنده و بازیگوشانه که در فعالیت‌ها به وجود می‌آید.

An atmosphere or situation characterized by playfulness or liveliness.

example
معنی(example):

کابری معمولاً برای توصیف یک موقعیت بازیگوش به کار می‌رود.

مثال:

The cabree is often used to describe a playful situation.

معنی(example):

در طول مهمانی، جو کابری باعث شد که همه لبخند بزنند.

مثال:

During the party, the cabree atmosphere made everyone smile.

معنی فارسی کلمه cabree

: معنی cabree به فارسی

وضعیت یا جوی سرزنده و بازیگوشانه که در فعالیت‌ها به وجود می‌آید.