معنی فارسی cace

B1

کاک، به معنای کشاندن یا پیش بردن است، به ویژه در مباحثات یا گفتگوها.

To lead or guide, especially in discussions or conversations.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت بحث را کاکو کند.

مثال:

She decided to cace the discussion.

معنی(example):

جلسه یک مثال از سردرگمی بود.

مثال:

The meeting was a cace of confusion.

معنی فارسی کلمه cace

: معنی cace به فارسی

کاک، به معنای کشاندن یا پیش بردن است، به ویژه در مباحثات یا گفتگوها.