معنی فارسی cackhanded

B1

توصیف شخصی که در انجام کارهای دستی بی‌دقت یا ناتوان است.

Describing a person who is clumsy or inept at manual tasks.

adjective
معنی(adjective):

Clumsy; inept.

معنی(adjective):

Left-handed.

معنی(adjective):

Back-handed.

example
معنی(example):

او دست چپ است و همیشه ابزارش را می‌اندازد.

مثال:

He was cackhanded, frequently dropping his tools.

معنی(example):

دست چپ بودن او را در نواختن گیتار دچار مشکل کرد.

مثال:

Being cackhanded made it hard to play the guitar.

معنی فارسی کلمه cackhanded

: معنی cackhanded به فارسی

توصیف شخصی که در انجام کارهای دستی بی‌دقت یا ناتوان است.