معنی فارسی cacophonies

B1

سر و صداهای ناهماهنگ و ناخوشایند، معمولاً به صورت مکرر و با شدت بالا شنیده می‌شود.

A harsh, discordant mixture of sounds.

noun
معنی(noun):

A mix of discordant sounds; dissonance.

example
معنی(example):

سر و صداهای شهر باعث شد تمرکز کردن سخت شود.

مثال:

The cacophonies of the city made it hard to concentrate.

معنی(example):

هنگامی که ارکستر همه به طور همزمان نواختند، یک سر و صدای ناهماهنگ ایجاد کردند.

مثال:

The orchestra created a cacophony when they all played at once.

معنی فارسی کلمه cacophonies

: معنی cacophonies به فارسی

سر و صداهای ناهماهنگ و ناخوشایند، معمولاً به صورت مکرر و با شدت بالا شنیده می‌شود.