معنی فارسی cacophonously
B1به شکل کافوفونیک، به گونهای که صداها ناهماهنگ و در هم هستند.
In a harsh, discordant manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
گروه به صورت کافوفونیک نواختند و جوی آشفته ایجاد کردند.
مثال:
The band played cacophonously, creating a chaotic atmosphere.
معنی(example):
بحثها به صورت کافوفونیک پایان یافت، با اینکه همه از روی هم صحبت میکردند.
مثال:
The arguments ended cacophonously, with everyone talking over each other.
معنی فارسی کلمه cacophonously
:
به شکل کافوفونیک، به گونهای که صداها ناهماهنگ و در هم هستند.