معنی فارسی cadaverous
B2به وضعیت ظاهری اشاره دارد که شبیه به جسد است و معمولاً به دلیل بیماری یا گرسنگی به وجود میآید.
Having the characteristics of a corpse; looking very thin and pale.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Corpselike; hinting of death; imitating a cadaver.
example
معنی(example):
ظاهر جسدی او دوستانش را نگران کرد.
مثال:
His cadaverous appearance alarmed his friends.
معنی(example):
پس از چند روز بدون غذا، او به طور فزایندهای جسدی به نظر میرسید.
مثال:
After days without food, he looked increasingly cadaverous.
معنی فارسی کلمه cadaverous
:
به وضعیت ظاهری اشاره دارد که شبیه به جسد است و معمولاً به دلیل بیماری یا گرسنگی به وجود میآید.