معنی فارسی caddiced

B1

احساس داشتن قدرت و رهبری، معمولاً پس از یک موفقیت.

Feeling empowered or in a position of leadership, often after a success.

example
معنی(example):

او پس از جشن پیروزی احساس کادیس بودن کرد.

مثال:

She felt caddiced after the victory celebration.

معنی(example):

احساس کادیس بودن او را با اعتماد به نفس‌تر کرد.

مثال:

Being caddiced made her more confident.

معنی فارسی کلمه caddiced

: معنی caddiced به فارسی

احساس داشتن قدرت و رهبری، معمولاً پس از یک موفقیت.