معنی فارسی caespitosely
B1به معنای طرز رشد یا توزیع به صورت خوشهای یا کلاستر نزدیک به زمین.
In a manner that is clustered or tufted close to the ground.
- ADVERB
example
معنی(example):
گلها به صورت کاسپیتوز رشد کردند و فرشی نرم بر روی زمین ایجاد کردند.
مثال:
The flowers bloomed caespitosely, creating a soft carpet on the ground.
معنی(example):
چمن به طور کاسپیتوز در سرتاسر میدان پخش شد.
مثال:
The grass spread caespitosely across the field.
معنی فارسی کلمه caespitosely
:
به معنای طرز رشد یا توزیع به صورت خوشهای یا کلاستر نزدیک به زمین.