معنی فارسی cagily

B1

به شیوه‌ای محتاطانه و غیرمستقیم، معمولاً برای جلوگیری از افشای اطلاعات.

In a deceitful or evasive manner; not direct or clear.

adverb
معنی(adverb):

In a cagy manner.

example
معنی(example):

او در طول مصاحبه با احتیاط صحبت کرد.

مثال:

He spoke cagily during the interview.

معنی(example):

او به سوالات به طور احتیاطی پاسخ داد تا از افشای اطلاعات زیاد خودداری کند.

مثال:

She answered the questions cagily to avoid revealing too much.

معنی فارسی کلمه cagily

: معنی cagily به فارسی

به شیوه‌ای محتاطانه و غیرمستقیم، معمولاً برای جلوگیری از افشای اطلاعات.