معنی فارسی cajole

B1 /kəˈdʒoʊl/

وسوسه کردن، ترغیب شخصی به انجام کاری به شکلی ملایم یا درخواست کردن، گاهی اوقات به صورت فریبنده.

To persuade someone to do something through flattery or gentle urging.

verb
معنی(verb):

To persuade someone to do something which they are reluctant to do, especially by flattery or promises; to coax.

example
معنی(example):

او سعی کرد او را به رفتن به مهمانی وسوسه کند.

مثال:

She tried to cajole him into going to the party.

معنی(example):

این درست نیست که کسی را به انجام کاری که نمی‌خواهد وسوسه کنید.

مثال:

It's not right to cajole someone into doing something they don't want to.

معنی فارسی کلمه cajole

: معنی cajole به فارسی

وسوسه کردن، ترغیب شخصی به انجام کاری به شکلی ملایم یا درخواست کردن، گاهی اوقات به صورت فریبنده.