معنی فارسی cajolingly

B1

به گونه‌ای که از روش‌های نرم و خوشایند برای متقاعد کردن استفاده شده است.

In a manner that persuades or influences through flattery or gentle urging.

example
معنی(example):

او با لحن نرم و قانع‌کننده‌ای صحبت کرد تا ترس‌های او را کم کند.

مثال:

He spoke cajolingly to ease her fears.

معنی(example):

او به طرز قانع‌کننده‌ای از او خواست که یک لطف کند.

مثال:

She cajolingly asked him for a favor.

معنی فارسی کلمه cajolingly

: معنی cajolingly به فارسی

به گونه‌ای که از روش‌های نرم و خوشایند برای متقاعد کردن استفاده شده است.