معنی فارسی calamary
B1غذای دریایی که معمولاً مربوط به نوع خاصی از اختاپوس یا مساوی با کالامار است.
Seafood often associated with squid, similar to calamar.
- NOUN
example
معنی(example):
کالاماری اغلب با انواع دیگر غذاهای دریایی اشتباه گرفته میشود.
مثال:
Calamary is often confused with other types of seafood.
معنی(example):
من شب گذشته کالاماری را در رستوران سفارش دادم.
مثال:
I ordered calamary at the restaurant last night.
معنی فارسی کلمه calamary
:
غذای دریایی که معمولاً مربوط به نوع خاصی از اختاپوس یا مساوی با کالامار است.