معنی فارسی calamistrum
B1کلامیسترم، که بخشی از آناتومی برخی از عنکبوتهاست و در تولید تار نقش دارد.
A structure in certain spiders involved in the production of silk
- NOUN
example
معنی(example):
کلامیسترم بخشی از آناتومی عنکبوت است.
مثال:
The calamistrum is part of the spider's anatomy.
معنی(example):
محققان کلامیسترم را برای درک تولید تار مطالعه کردند.
مثال:
Researchers studied the calamistrum to understand silk production.
معنی فارسی کلمه calamistrum
:
کلامیسترم، که بخشی از آناتومی برخی از عنکبوتهاست و در تولید تار نقش دارد.