معنی فارسی calapitte
B1کالاپیت، میوهای خاص بومی که در این منطقه رشد میکند و طعمی متفاوت دارد.
A unique fruit native to the region, known for its distinctive taste.
- NOUN
example
معنی(example):
کالاپیت نوعی میوه منحصر به فرد برای این منطقه است.
مثال:
The calapitte is a type of fruit unique to this region.
معنی(example):
ما برای اولین بار در بازدیدمان کالاپیت را چشیدیم.
مثال:
We tasted calapitte for the first time during our visit.
معنی فارسی کلمه calapitte
:
کالاپیت، میوهای خاص بومی که در این منطقه رشد میکند و طعمی متفاوت دارد.