معنی فارسی calced

B2

پوشیده شدن به نوعی مشخص از لباس، به ویژه در زمینه‌های فرهنگی یا هنری.

Dressed in a particular manner, often referring to traditional or ceremonial attire.

example
معنی(example):

هنرمند به سبک سنتی برای نمایشگاه لباس پوشیده بود.

مثال:

The artist was calced in a traditional style for the exhibition.

معنی(example):

در تاریخ، لباس‌های پوشیده معمولاً در مراسم استفاده می‌شدند.

مثال:

In history, calced garments were often used in ceremonies.

معنی فارسی کلمه calced

: معنی calced به فارسی

پوشیده شدن به نوعی مشخص از لباس، به ویژه در زمینه‌های فرهنگی یا هنری.