معنی فارسی calcic
B2مرتبط با کلسیم، به ویژه در بافتها یا مواد طبیعی.
Relating to or rich in calcium.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, pertaining to, or derived from calcium or lime
example
معنی(example):
خاکهای کلسیک غنی از کلسیم هستند.
مثال:
Calcic soils are rich in calcium.
معنی(example):
طبیعت کلسیک سنگ بر رشد گیاه تأثیر میگذارد.
مثال:
The calcic nature of the rock affects plant growth.
معنی فارسی کلمه calcic
:
مرتبط با کلسیم، به ویژه در بافتها یا مواد طبیعی.