معنی فارسی calcitrate

B1

به معنی درمان با آهک، معمولاً در کشاورزی برای بهبود خاک.

To treat (soil) with lime.

example
معنی(example):

کلسیم‌دار کردن به معنای درمان با آهک است.

مثال:

To calcitrate is to treat with lime.

معنی(example):

کشاورزان اغلب زمین‌های خود را کلسیم‌دار می‌کنند تا کیفیت خاک را بهبود بخشند.

مثال:

Farmers often calcitrate their fields to improve soil quality.

معنی فارسی کلمه calcitrate

: معنی calcitrate به فارسی

به معنی درمان با آهک، معمولاً در کشاورزی برای بهبود خاک.