معنی فارسی calemes

B2

اجزای کوچک معنایی که در تجزیه و تحلیل زبانی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

The smallest unit of meaning in a language.

example
معنی(example):

کالم‌های آزمون بسیار چالش‌برانگیز بودند.

مثال:

The calemes of the test were quite challenging.

معنی(example):

او تحلیلی از کالم‌های استفاده شده در ادبیات نوشت.

مثال:

She wrote an analysis of the calemes used in literature.

معنی فارسی کلمه calemes

: معنی calemes به فارسی

اجزای کوچک معنایی که در تجزیه و تحلیل زبانی مورد استفاده قرار می‌گیرند.