معنی فارسی californian
B1مربوط به ایالت کالیفرنیا، مردم و فرهنگ آن.
Relating to or characteristic of California or its residents.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از هنرمندان کالیفرنیایی الهامبخش صحنه موسیقی بودند.
مثال:
Many Californian artists inspired the music scene.
معنی(example):
غذای کالیفرنیایی به دلیل مواد اولیه تازهاش شناخته شده است.
مثال:
Californian cuisine is known for its fresh ingredients.
معنی فارسی کلمه californian
:
مربوط به ایالت کالیفرنیا، مردم و فرهنگ آن.