معنی فارسی call a halt

B2

متوقف کردن یک کار یا فعالیت.

To bring something to a stop.

verb
معنی(verb):

Force (something) to stop.

example
معنی(example):

مدیر تصمیم گرفت که کار پروژه را متوقف کند.

مثال:

The manager decided to call a halt to the project.

معنی(example):

وقت آن است که کار را متوقف کنیم قبل از اینکه از بودجه فراتر برویم.

مثال:

It's time to call a halt before we go over budget.

معنی فارسی کلمه call a halt

: معنی call a halt به فارسی

متوقف کردن یک کار یا فعالیت.