معنی فارسی call down

B2

فراخواندن چیزی، به ویژه در معنای طلب چیزی از قوه‌ای بزرگتر یا قدرتی بالاتر.

To summon or order a force or authority to take action.

verb
معنی(verb):

To pray for; to request from God.

مثال:

I shall call down God's wrath upon you!

example
معنی(example):

آنها قصد داشتند رعد و برق را از آسمان فرود بیاورند.

مثال:

They aimed to call down the thunder from the sky.

معنی(example):

ما نیاز داریم که برای پروژه‌مان کمک بخواهیم.

مثال:

We need to call down assistance for our project.

معنی فارسی کلمه call down

: معنی call down به فارسی

فراخواندن چیزی، به ویژه در معنای طلب چیزی از قوه‌ای بزرگتر یا قدرتی بالاتر.