معنی فارسی call time on
B2پایان دادن به یک فعالیت یا پروژه، معمولاً وقتی که دیگر قابل ادامه نیست.
To put an end to something, often when it is no longer viable or productive.
- IDIOM
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که به پروژه پایان دهند بعد از اینکه متوجه شدند غیرممکن است.
مثال:
They decided to call time on the project after realizing it was unfeasible.
معنی(example):
پس از سالها بلاتکلیفی، او بالاخره به رابطهشان پایان داد.
مثال:
After years of indecision, she finally called time on their relationship.
معنی فارسی کلمه call time on
:
پایان دادن به یک فعالیت یا پروژه، معمولاً وقتی که دیگر قابل ادامه نیست.