معنی فارسی calligraphed
B1به معنای نوشته شده با هنر خوشنویسی.
Written in a decorative and artistic style of handwriting.
- verb
verb
معنی(verb):
To write using calligraphy.
example
معنی(example):
دعوت نامه با خوشنویسی زیبا نوشته شده بود.
مثال:
The invitation was elegantly calligraphed.
معنی(example):
او شعر را بر روی دیوار خوشنویسی کرد.
مثال:
He calligraphed the poem on the wall.
معنی فارسی کلمه calligraphed
:
به معنای نوشته شده با هنر خوشنویسی.
