معنی فارسی calorimetrically

B1

به شیوه‌ای مربوط به کالوریمتری اشاره دارد.

In a manner that pertains to calorimetry.

example
معنی(example):

داده‌ها به صورت کالوریمتریکال ارزیابی شدند تا دقت تضمین شود.

مثال:

The data were evaluated calorimetrically to ensure accuracy.

معنی(example):

او نشان داد که چگونه نمونه‌ها را به صورت کالوریمتریکال تجزیه و تحلیل کنید.

مثال:

He showed how to analyze samples calorimetrically.

معنی فارسی کلمه calorimetrically

: معنی calorimetrically به فارسی

به شیوه‌ای مربوط به کالوریمتری اشاره دارد.