معنی فارسی cameralistic
C1مرتبط با مکتب دوربینی و مدیریت مالی دولت.
Pertaining to or characteristic of cameralism and its principles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد او به اقتصاد بسیار دوربینی است.
مثال:
His approach to economics is very cameralistic.
معنی(example):
سیاستهای دوربینی کارایی را در بودجههای عمومی ترویج میکند.
مثال:
Cameralistic policies promote efficiency in public funds.
معنی فارسی کلمه cameralistic
:
مرتبط با مکتب دوربینی و مدیریت مالی دولت.