معنی فارسی campanula
B1کامپانولا، یک نوع گل که معمولاً در باغ‌ها به عنوان گیاه زینتی کشت می‌شود.
A genus of flowering plants in the bellflower family, known for their bell-shaped flowers.
- noun
noun
معنی(noun):
Any plant of the genus Campanula.
example
معنی(example):
گل‌های کامپانولا در اوایل بهار شکوفا می‌شوند.
مثال:
The campanula flowers bloom in early spring.
معنی(example):
او گیاه کامپانولا را در باغش به خاطر رنگ بنفش زیباش کاشت.
مثال:
She planted campanula in her garden for its beautiful violet color.
معنی فارسی کلمه campanula
:
کامپانولا، یک نوع گل که معمولاً در باغ‌ها به عنوان گیاه زینتی کشت می‌شود.
