معنی فارسی campi

B1

مناطق یا مکانهای خاصی برای اسکان یا فعالیت‌های تفریحی.

Areas or places designated for accommodation or recreational activities.

example
معنی(example):

کمپی‌ها بین کوهنوردان محبوب هستند.

مثال:

The campi are popular among hikers.

معنی(example):

کمپی‌ها مکانی عالی برای برپا کردن چادرها فراهم کردند.

مثال:

The campi provided a great place to set up tents.

معنی فارسی کلمه campi

: معنی campi به فارسی

مناطق یا مکانهای خاصی برای اسکان یا فعالیت‌های تفریحی.