معنی فارسی campily
B1کایپی، به معنای شکلی بزرگ یا خودمانی و همزمان دوستانه از انجام یک فعالیت یا لوازم.
In a way that is extravagant or exaggeratedly theatrical, often playfully.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور کایپی ناحیه را برای جشن تزئین کردند.
مثال:
They campily decorated the area for the festival.
معنی(example):
کودکان به طور کایپی اسباب بازیهای خود را برای پیک نیک ترتیب دادند.
مثال:
The children campily arranged their toys for the picnic.
معنی فارسی کلمه campily
:
کایپی، به معنای شکلی بزرگ یا خودمانی و همزمان دوستانه از انجام یک فعالیت یا لوازم.