معنی فارسی cancered
B1به وضعیتی اشاره دارد که فرد تحت تاثیر پدیده سرطان قرار گرفته است.
Describing someone or something that has been adversely affected by cancer.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصاویر به حالت سرطانی در آمدند تا نواحی آسیبدیده را نشان دهند.
مثال:
The images were cancered to show the affected areas.
معنی(example):
او با تشخیص سرطانی به شدت متاثر شد و به حمایت نیاز داشت.
مثال:
He was cancered by the diagnosis and needed support.
معنی فارسی کلمه cancered
:
به وضعیتی اشاره دارد که فرد تحت تاثیر پدیده سرطان قرار گرفته است.