معنی فارسی candymaking
B1فرآیند درست کردن شیرینی یا آبنبات.
The process of making candy.
- NOUN
example
معنی(example):
شیرینیسازی فعالیتی سرگرمکننده برای کودکان است.
مثال:
Candymaking is a fun activity for kids.
معنی(example):
او شیرینیسازی را از مادربزرگش یاد گرفت.
مثال:
She learned candymaking from her grandmother.
معنی فارسی کلمه candymaking
:
فرآیند درست کردن شیرینی یا آبنبات.